تبدیل تنش به ارامش
آرامش اصل و قاعده است، ولی تنش اتفاقی و عارضه ای است. یعنی جهان طبیعت از روی نظم و قاعده حرکت می کند، و هیچ حادثه غیر روتینی در ان بوجود نمی اید. از این رو جهان در آرامش کامل و دائمی است. علت آن هم عدم وجود اختیار در میان اشیا، مواد و اجزا جهان می باشد. اما وقتی خداوند انسان را آفرید، در واقع می خواست این آرامش را به هم بریزد! شور و غوغا و عشق در ان پدید اید. لذا این آرامش از نظر انسان هم، چندان قابل قبول نیست.
یکنواختی و حرکت در مسیر ثابت، سرنوشت روزمره و تکراری، از طبع انسان به دور است. مثلا در جنگل هر حیوانی میتواند: حیوان دیگری را بخورد، یا گیاهی را از زندگی ساقط کند. این قانون همیشگی و دائمی و ثابت است، و کسی هم به آن اعتراض نمی کند! حتی برخی فلاسفه گفته اند: که انسان نیز باید از قانون جنگل پیروی کند: زور مداران، فقیران را ببلعند و آنها هم هیچ اعتراضی نکنند! مانند ماکیاولی و دیگران. برخی فلاسفه دیگر هم،عکس قضیه را گفته اند: چرخه غذایی یاد شده را، یک تکامل می دانند. لذا شوق تکامل لذتی بوجود می اورد، در نتیجه هیچکس اعتراضی نمی کند! بلکه از ان راضی هم هست. مثلا دانه گندم وقتی توسط انسان خورده می شود، خدا را شکر می کند! زیرا سلولز او تبدیل به سلول، شده و فیبر آن به فیبرینوژن! بنابراین ارتقا یافته، در مسیر تکامل قرار می گیرد. و از این کار لذت می برد: مولانا می گوید: از جمادی مردم و نامی شدم! و از نما مردم زحیوان سرزدم! ینابر این هرچه باشد، چون انعکاس فکر بشری است، تابع جبر و اختیار هم هست. یعنی برای چوب لذتی تصور می شود: که اگر آتش زده شود خوشحال شود، یا اینکه دردی برای او تصور می شود که: اگر بصورت تخته یا نی بریده شد، ناله سردهد! اگر گردش زمین و اسمان در ارامش است، جامعه نیز به تبع قانون طبیعت، دارای یک آرامش بنام تعادل می باشد. اما انسان به اراده خود، این نظم را برهم می زند، تا نظم نوینی ایجاد کند. و این را تنش می نامد. مثلا در بدن انسان، تولید آنزیم های گوناگون نظم خودش را دارد. ولی انسان که وقت و بی وقت غذا می خورد، این آنزیم ها بیشتر ترشح می شود. لذا ناگهان فشار خون یا میزان قتد بالا می رود! زیرا غذا با خود گلوکز دارد، که تجزیه شده به قند مبدل می شود. در اینجا بدن باید انسولین ایجاد کند! ولی ایجاد انسولین تابع ریاضی دارد! لذا نمی تواند با منحنی یا تابع قند، یکنواختی کند و انسان دچار بی حالی، یا افت قند می شود! در همایش آکادمی دیابت در هتل اوین، نکات بسیار ظریفی توسط اساتید مطرح شد: که مثلا در کل جهان حدود 436میلیون نفر! درگیر این تنش هستند. یعنی نمی توانند میزان انسولین را، با میزان قند خود هماهنگ کنند! و همه اینها به اختیار انسان بستگی دارد: زیرا فشار خون یا قند خون و.. یا همه بیماری ها، براثر خوردن غذا تنش افرین می شوند. به همین دلیل خداوند دستوراتی داده مانند: روزه گرفتن و یا آرام غذا خوردن، تا این تنش را به روتین یا ارامش تبدیل کند. اما آدم ها به دلیل لذت: استفاده از اراده خود، خدا را هم نادیده می گیرند. یعنی به میل خود هرچه می خواهند: مخفی و اشکار می خورند! در جریان های سیاسی هم، ایجاد تنش فقط به دلیل دوری از خدا است. مثلا وقتی نخست وزیر جدید انگلیس، در اولین سخنرانی خود، گرایش به ملاها ی ایرانی را، دلیل تعویض وزرا بیان می کند، یعنی به دنبال تنش است. لذت اینکه بگوید: من این کار را می کنم! باعث می شود: دستورات خدا را برای زندگی بدون تنش، در نظر نگیرند. اما دنیا مانند اقیانوسی از انسان ها است، که رقص قطره ها را، حتی اگر درجهت مخالف باشد، همسو و همجهت طوفانها، یا بادهای موسمی می کند.
Converting tension to calm
Relax is the principle, but tension is a coincidence. That is, the world of nature moves from the order, and there is no incalculable incident there. Hence, the world is in complete and constant tranquility. The reason is the lack of authority among the objects, materials and components of the world. But when God created man, he really wanted to put this tranquility together! There was a passion and love in it. Therefore, this calm is not acceptable in humans. Uniformity and movement in a constant path, the everyday and repetitive destiny, is far from human"s. For example, in a forest, any animal can: eat another animal, or plant a plant from life. This law is permanent and permanent, and nobody protests! Even some philosophers have said that human beings must follow the forest law: forcibly devour the poor and they will not protest! Like Machiavelli and others. Some other philosophers have also said the picture of the case: they consider the food cycle to be an evolution. Therefore, the craze of evolution creates pleasure, so nobody will protest! But also : satisfied. For example wheat wheat gets to God when it is eaten by humans! Because its cellulose has become a cell, its fiber is fibrinogen! So upgraded, it"s on the path to evolution. And she enjoys it: Mowlana says: I"ve been named and called Jamadi! And from the sight of the people of Zohivan! Whatever it is, because it is a reflection of human thought, it is also subject to arbitrariness. It is thought to be pleasing to the stick: that it would be happy if it was burned, or that it would be painful for her to feel that: if she was cut as a board or reed, hurry up! If the rotation of the earth is in calm, the society also has a balance in the sense of the law of nature. But man by his will disturbs this order, to create a new order. And this calls stress. For example, in the human body, the production of various enzymes has its own order. But the man who eats more and more time, these enzymes is more secreted. So suddenly your blood pressure or quit rate goes up! Because: the food has glucose itself, which is decomposed into sugar. Here the body should make insulin! But insulin has a math function! Therefore, it cannot be flattened by the sugar curve or function, and the person is lethargic, or the sugar is dying! At the Diabetes Academy conference at the Evin Hotel, a very delicate point was made by the professors: for example, around 436 million people in the whole world! They are involved with this tension. They cannot match the amount of insulin, with their sugar levels! And all of this depends on the person"s choice: because blood pressure or blood sugar, or all diseases, are euthanized by eating food. For this reason, God has given instructions such as fasting or eating quietly, to make the tension routine or calm. But people are for the sake of pleasure: using their own will, they also ignore God. They want whatever they want: they hide and reveal! In political currents, the creation of tension is only due to the absence of God. For example:, when the new British PM, in his first speech, states the tendency toward Iranian mullahs to change the ministers, that is, to seek tension. The pleasure of saying: I do it! It makes it impossible to consider God"s commands to live without stress. But the world is like an ocean of humans, which dance the drops, even if they are opposed, in line with storms, or monsoon winds.
تحویل التوتر إلى تهدئة
الاسترخاء هو المبدأ ، لکن التوتر صدفة. أی أن عالم الطبیعة ینتقل من النظام ، ولا یوجد حادث لا یحصى هناک. وبالتالی ، فإن العالم فی هدوء تام ومستمر. والسبب هو عدم وجود سلطة بین الأشیاء والمواد والمکونات فی العالم. لکن عندما خلق الله الإنسان ، أراد حقًا أن یجمع هذا الهدوء معًا! کان هناک شغف وحب فی ذلک. لذلک ، هذا الهدوء غیر مقبول لدى البشر. التوحید والحرکة فی مسار ثابت ، المصیر الیومی والمتکرر ، أبعد ما یکون عن الإنسان. على سبیل المثال ، فی أی غابة ، یمکن لأی حیوان: أکل حیوان آخر ، أو زرع نبات من الحیاة. هذا القانون دائم ودائم ولا أحد یحتج! حتى بعض الفلاسفة قالوا إن البشر یجب أن یتبعوا قانون الغابات: التهام القسری للفقراء ولن یحتجوا! مثل مکیافیلی وغیرها. کما قال بعض الفلاسفة الآخرین صورة القضیة: إنهم یعتبرون أن دورة الغذاء هی تطور. لذلک ، فإن جنون التطور یخلق المتعة ، لذلک لن یحتج أحد! ولکن راضیا أیضا. على سبیل المثال یحصل قمح القمح على الله عندما یأکله البشر! نظرًا لأن السلیلوز أصبح خلیة ، فإن ألیافه هی مادة الفیبرینوجین. تمت ترقیته ، إنه على طریق التطور. وهی تتمتع به: مولانا یقول: لقد تم تسمیتی ودعا جمادى! ومن منظار شعب زوهان! أیا کان ، لأنه انعکاس للفکر الإنسانی ، فإنه یخضع أیضًا للتعسف. یُعتقد أنها ترضی العصا: إنها ستکون سعیدة إذا تم إحراقها ، أو أنه سیکون من المؤلم لها أن تشعر بما یلی: إذا تم قصها على شکل لوح أو قصب ، فاستعجل! إذا کان دوران الأرض فی هدوء ، فإن المجتمع یتمتع أیضًا بتوازن بمعنى قانون الطبیعة. لکن الرجل بمشیئته یزعج هذا الأمر ، لإنشاء نظام جدید. وهذا یدعو الإجهاد. على سبیل المثال ، فی جسم الإنسان ، فإن إنتاج الإنزیمات المختلفة له نظامه الخاص. لکن الرجل الذی یأکل أکثر وأکثر ، هذه الأنزیمات أکثر إفرازًا. فجأة یرتفع ضغط الدم أو معدل الإقلاع عن التدخین! لأن الطعام یحتوی على الجلوکوز نفسه ، والذی یتحلل إلى سکر. هنا یجب أن یصنع الجسم الأنسولین! ولکن الأنسولین لدیه وظیفة الریاضیات! لذلک ، لا یمکن تسویتها بواسطة منحنى السکر أو وظیفته ، والشخص خامل ، أو یموت السکر! فی مؤتمر أکادیمیة السکری فی فندق إیفین ، طرح الأساتذة نقطة حساسة للغایة: على سبیل المثال ، حوالی 436 ملیون شخص فی العالم بأسره! إنهم متورطون فی هذا التوتر. لا یمکن أن تتطابق مع کمیة الأنسولین ، مع مستویات السکر الخاصة بهم! کل هذا یعتمد على اختیار الشخص: لأن الموت یضغط ببطء بسبب ضغط الدم أو السکر فی الدم ، أو کل الأمراض. لهذا السبب ، أعطى الله تعلیمات مثل الصوم أو الأکل بهدوء ، لجعل التوتر روتینًا أو هدوءًا. لکن الناس من أجل المتعة: باستخدام إرادتهم ، یتجاهلون الله أیضًا. إنهم یریدون ما یریدون: یختبئون ویکشفون! فی التیارات السیاسیة ، یکون خلق التوتر فقط بسبب غیاب الله. على سبیل المثال ، عندما یوضح رئیس الوزراء البریطانی الجدید ، فی خطابه الأول ، المیل نحو الملالی الإیرانیین لتغییر الوزراء ، أی السعی إلى التوتر. من دواعی سروری أن أقول: أفعل ذلک! یجعل من المستحیل النظر فی أوامر الله للعیش دون ضغوط. لکن العالم یشبه محیطًا من البشر ، یرقصون القطرات ، حتى لو کانوا معارضین لها ، بما یتماشى مع العواصف ، أو الریاح الموسمیة.
Gerginli?i sakinle?tirmeye dönü?türme
Rahatla ilkedir, ancak gerginlik bir tesadüf. Yani, do?an?n dünyas? düzenden uzakla??r ve orada hesaplanamaz bir olay yoktur. Dolay?s?yla dünya tam ve sürekli bir huzur içinde. Bunun nedeni, dünyadaki nesneler, malzemeler ve bile?enler aras?ndaki otorite eksikli?idir. Fakat Tanr? insan? yaratt???nda, gerçekten bu huzuru bir araya getirmek istedi! ?çinde bir tutku ve sevgi vard?. Bu nedenle, bu sakin insanlarda kabul edilemez. Düzgünlük ve hareketsiz bir yolda hareket, gündelik ve tekrarlayan kader, insanlardan uzak. Örne?in, bir ormanda, herhangi bir hayvan ?unlar? yapabilir: ba?ka bir hayvan? yiyebilir veya ya?amdan bir bitki ekebilir. Bu yasa kal?c? ve kal?c?d?r ve kimse protesto etmez! Baz? filozoflar bile insanlar?n orman kanunlar?na uymas? gerekti?ini söyledi: zorla yoksullar? yok etmek ve protesto etmeyecekleri! Machiavelli ve di?erleri gibi. Di?er baz? filozoflar da durumun resmini söylediler: yemek döngüsünün bir evrim oldu?unu dü?ünüyorlar. Bu nedenle, evrim ç?lg?nl??? zevk yarat?r, bu yüzden kimse protesto etmez! Ama ayn? zamanda memnun oldum. Mesela bu?day bu?day? insanlar taraf?ndan yenildi?inde Allah"a gelir! Selülozu bir hücre haline geldi?inden, lif fibrinojendir! Böylece yükseltti, evrime giden yolda. Ve bundan ho?lan?yor: Mowlana diyor ki: Ben ad?m? seçtim ve Jamadi! Ve Zohivan halk?n?n gözünden! Her ne ise, insan dü?üncesinin bir yans?mas? oldu?undan, ayn? zamanda keyfi davranmaya da tabidir. Sopa sevindirici oldu?u dü?ünülüyor: yak?ld?ysa mutlu olaca??n? ya da hissetmesinin ac? verece?ini dü?ündü: bir tahta veya kam?? olarak kesilmi?se acele edin! Dünyan?n dönü?ü sakin ise, toplumun do?a hukuku aç?s?ndan da bir dengesi vard?r. Fakat yeni bir düzen yaratmak için adam bu düzeni bozacakt?r. Ve bu stres diyor. Örne?in, insan vücudunda, çe?itli enzimlerin üretimi kendi düzenine sahiptir. Ama daha fazla zaman yiyen adam, bu enzimler daha fazla gizlenir. Böylece aniden tansiyonunuz veya ç?kma oran?n?z artar! Çünkü yiyecek ?ekere dönü?en glukozun kendisidir. Burada vücut insülin yapmal?! Ancak insülinin bir matematik i?levi vard?r! Bu nedenle, ?eker e?risi veya i?levi ile düzle?tirilemez ve ki?i uyu?uktur veya ?eker ölüyor! Evin Hotel"deki Diyabet Akademisi konferans?nda, profesörler taraf?ndan çok hassas bir noktaya de?inildi: örne?in, tüm dünyada yakla??k 436 milyon insan! Bu gerginlikle ilgileniyorlar. ?eker düzeyleri ile insülin miktar?n? e?le?tiremezler! Bunlar?n hepsi de ki?inin seçimine ba?l?d?r: çünkü tansiyon veya kan ?ekeri veya tüm hastal?klar yemek yiyerek ötenazi yapar. Bu nedenle, Tanr?, gerilimi rutin veya sakin yapmak için oruç tutmak veya sessiz yemek gibi talimatlar vermi?tir. Ancak insanlar zevk u?runa: kendi iradesini kullanarak, ayn? zamanda Tanr?y? görmezden geliyorlar. Ne isterlerse istiyorlar: saklan?p aç??a vuruyorlar! Siyasi ak?mlarda, gerginli?in yarat?lmas? yaln?zca Tanr?"n?n yoklu?undan kaynaklanmaktad?r. Örne?in, yeni ?ngiliz Ba?bakan? ilk konu?mas?nda ?ranl? mollalara bakanlar? de?i?tirme, yani gerginlik yönlendirme e?ilimini bildirdi?inde. Demenin hazz?: ben yap?yorum! Tanr?"n?n emirlerinin stres olmadan ya?amas?n? dü?ünmeyi imkans?z k?lar. Ancak dünya, kar?? ç?ksalar bile, f?rt?na veya muson rüzgarlar?na paralel olarak damla dans eden bir insan okyanusu gibidir.